محافظه کارانه بودن سود
محافظه کارای در حسابداری به عنوان تفاوت در تاییدپذیری لازم برای شناخت سود و زیان تعریف شده باشد. منشا محافظه کاری عدم اطمینان نسبت به آینده است. محافظه کاری توانایی سود حسابداری برای انعکاس سود اقتصادی (بازده مثبت) و زیان اقتصادی (بازده منفی) را نشان می دهد. تاکید بر محافظه کاری تمایز قائل شدن بین بازده مثبت و منفی است و معرف شفافیت سود به عنوان یک ویگی کیفی مورد تقاضای استفاده کنندگان است.
۲-۳- فرصت های رشد
مقصود از فرصتهای رشد نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام میباشد (سینایی و رشیدی زاد، ۱۳۸۹)؛ و برای سنجش فرصتهای رشد از نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام استفاده می شود (سینایی و رشیدی زاد، ۱۳۸۹). فرصت های رشد در قالب های مختلف دسته بندی شده و به تفصیل توضیح داده می شود.
۲-۳-۱- فرصت های رشد و ساختار سرمایه
تامین مالی از طریق بدهی، یکی از عوامل مهم تصمیم های سرمایه گذاری در سطح خرد و کلان است (سینایی و رضاییان، ۱۳۸۴). بدهی شرکت با فرض در دسترس بودن فرصت های رشد می تواند یک نقش دو طرفه در ارزش شرکت ایفا کند که این نقش را می توان از طریق چهار دیدگاه تئوری کسر سرمایه گذاری[۱]، سرمایه گذاری اضافی[۲]، نظریه سلسله مراتبی[۳]و نظریه توازی[۴] توضیح داد. دیدگاه کسر سرمایه گذاری نخستین بار از سوی مایرز (۱۹۷۷) مطرح شد و تاکید دارد که بالا بودن بدهی ها تاثیر منفی بر روی ارزش شرکت داشته، باعث تمایل مدیران به پروژه های سودآور سرمایه گذاری می شود (Myers, 1997). هرگاه شرکت دارای فرصت های رشد نباشد از تئوری سرمایه گذاری اضافی که رابطه نزدیکی با جریان نقدی آزاد دارد، استفاده می شود. این تئوری بر روی نتایج منفی بالا بودن میزان جریان نقدی تحت کنترل مدیران تاکید دارد و بیان می کند در این حالت بهتر است شرکت از طریق بدهی تامین مالی نماید تا محدودیت دسترسی به جریان نقدی برای مدیران شکل بگیرد در این حالت بین بدهی و ارزش شرکت رابطه مثبتی وجود دارد(Jensen, 1986).
[۱] . underinvestment theory
[۲] . overinvestment theory
[۳] . Pecking Order Theory
[۴] . Trade-off Theory
۱) هدف از این تحقیق بررسی رابطه بین جریان نقدی آزاد در شرایط پایداری سود، با بازده سهام میباشد.
۲) هدف از این تحقیق بررسی رابطه بین جریان نقدی آزاد در شرایط وجود فرصت های رشد، با بازده سهام میباشد.
فرصت های رشد و ساختار سرمایه
تامین مالی از طریق بدهی، یکی از عوامل مهم تصمیم های سرمایه گذاری در سطح خرد و کلان است (سینایی و رضاییان، ۱۳۸۴). بدهی شرکت با فرض در دسترس بودن فرصت های رشد می تواند یک نقش دو طرفه در ارزش شرکت ایفا کند که این نقش را می توان از طریق چهار دیدگاه تئوری کسر سرمایه گذاری[۱]، سرمایه گذاری اضافی[۲]، نظریه سلسله مراتبی[۳]و نظریه توازی[۴] توضیح داد. دیدگاه کسر سرمایه گذاری نخستین بار از سوی مایرز (۱۹۷۷) مطرح شد و تاکید دارد که بالا بودن بدهی ها تاثیر منفی بر روی ارزش شرکت داشته، باعث تمایل مدیران به پروژه های سودآور سرمایه گذاری می شود (Myers, 1997). هرگاه شرکت دارای فرصت های رشد نباشد از تئوری سرمایه گذاری اضافی که رابطه نزدیکی با جریان نقدی آزاد دارد، استفاده می شود. این تئوری بر روی نتایج منفی بالا بودن میزان جریان نقدی تحت کنترل مدیران تاکید دارد و بیان می کند در این حالت بهتر است شرکت از طریق بدهی تامین مالی نماید تا محدودیت دسترسی به جریان نقدی برای مدیران شکل بگیرد در این حالت بین بدهی و ارزش شرکت رابطه مثبتی وجود دارد(Jensen, 1986).
بر اساس نظریه سلسله مراتبی، شرکت ها در تامین مالی مورد نیاز خود، سلسله مراتبی را طی می کنند. به عبارت دیگر، مدیران تامین مالی از محل منابع داخلی شرکت را به منابع خارجی شرکت ترجیح می دهند(Liang et al., 2009). یعنی شرکت ابتدا به سمت تامین مالی از منابع داخلی (سود انباشته) می رود و پس از آن اگر نیاز به تامین مالی خارجی باشد، ابتدا به سراغ بدهی های با ریسک ناچیز و پس از آن بدهی ریسکی و در نهایت به سراغ سهام می رود. طبق این نظریه بین فرصت های رشد و نسبت بدهی شرکت ها رابطه مستقیم وجود دارد. همچنین نظریه توازی از طریق ایجاد توازن بین منافع تامین مالی بوسیله بدهی و هزینه های ناشی از بدهی، به اهرم مالی بهینه ای دست یافت که ارزش شرکت را حداکثر کند(Viviani, 2008). طبق این نظریه بین فرصت های رشد و نسبت بدهی شرکت رابطه معکوس وجود دارد.
[۱] . underinvestment theory
[۲] . overinvestment theory
[۳] . Pecking Order Theory
[۴] . Trade-off Theory
۱) هدف از این تحقیق بررسی رابطه بین جریان نقدی آزاد در شرایط پایداری سود، با بازده سهام میباشد.
۲) هدف از این تحقیق بررسی رابطه بین جریان نقدی آزاد در شرایط وجود فرصت های رشد، با بازده سهام میباشد.
جریان نقدی آزاد
ارزش به عنوان تنزیل جریان های نقدی آزاد آتی واحد تجاری[۱]برای نخستین بار از سوی استرن در سال ۱۹۷۲ مطرح شد. مبانی نظری برای این شیوه به واسطه مقالات علمی منتشر شده بین سال های ۱۹۵۴ تا ۱۹۶۱ از سوی فرانکو مودیگلیانی و مرتون میلر مطرح شد (استوارد[۲]، ۱۹۹۱). جریان نقدی آزاد واحد تجاری، ضابطه ای است که می تواند بین واحد تجاری و سایر گروه های ذی نفع برون سازمانی ارتباط برقرار کند. فرض اساسی آن است که ارزش واحد تجاری ناشی از توانایی آن در ایجاد جریان های نقدی حاصل از عملیات مستمر و سایر جریان های نقدی ناشی از سرمایه گذاری است. ارزش به عنوان جریان نقدی آزاد تنزیل شده، بهترین مبنا و مقیاسی است که شفافیت ایجاد میکند و تعادلی بین منافع کلیه گروه های ذی نفع برقرار می سازد، زیرا در این شیوه ادعای هر ذی نفعی بر حسب پول نقد ارزشگذاری می شود. این شیوه ارزشیابی مستلزم برخورداری از دیدگاه بسیار جامعی نسبت به چندین دوره آینده واحد تجاری بوده، تعیین آن به روشنی نیازمند اطلاعات کاملی نسبت به آینده است. جریان نقد آزاد معیاری برای اندازهگیری عملکرد شرکتها است و وجه نقدی را نشان می دهد که شرکت پس از انجام مخارج لازم برای نگهداری یا توسعهی داراییها، در اختیار دارد. جریان نقد آزاد از این حیث دارای اهمیت است که به شرکت اجازه میدهد تا فرصتهایی را جستجو کند که ارزش سهامدار را افزایش میدهد (ستایش و ذوالفقاری، ۱۳۸۹).
شرکتهای مختلف دارای ساختارهای مالی متفاوت مالی، شرایط مختلف مالیاتی و مقادیر متفاوتی از دارایی های غیر عملیاتی (مانند اوراق بهادار قابل فروش) هستند. این تفاوت ها بر معیارهای حسابداری سنتی، مانند نرخ بازده سهام عادی، اثر می گذارد و باعث می شود که دو شرکت یا دو واحد مستقل متعلق به یک شرکت که دارای عملیات مشابه (از نظرعملیاتی) هستند، دارای کارایی های متفاوت باشند. از این رو، اگر سیستم تعیین حقوق و مزایا با کارایی آنها متناسب نباشد، مدیران عملیاتی را باید بر اساس آنچه درحیطه کنترل دارند، نه بر مبنای چیزهایی که خارج از کنترل آنهاست، مورد ارزیابی و قضاوت قرار داد. از این رو، برای قضاوت درباره عملکرد مدیریت، ناگزیریم توانایی مدیران در ایجاد سود عملیاتی را با توجه به دارایی های عملیاتی تحت کنترل آنها مقایسه کنیم. دارایی های جاری را که در عملیات به کار می روند، سرمایه در گردش عملیاتی می نامند. پس از کسر نمودن حسابهای پرداختنی و مبالغ تحقق یافته و پرداخت نشده از سرمایه در گردش عملیاتی، عددی به دست میآید که آن را خالص سرمایه در گردش عملیاتی می نامند و می توان آن را به گونه ای دیگر تعریف نمود(کردستانی و علیپور اصل، ۱۳۸۹):
[۱] . Free Cash Flow of Firm
[۲] . Stewart
۱) هدف از این تحقیق بررسی رابطه بین جریان نقدی آزاد در شرایط پایداری سود، با بازده سهام میباشد.
۲) هدف از این تحقیق بررسی رابطه بین جریان نقدی آزاد در شرایط وجود فرصت های رشد، با بازده سهام میباشد.
فرصت های رشد و سود تقسیمی
معمولاً شرکت هایی اقدام به تقسیم سود می کنند که نمی توانند سود خود را سرمایه گذاری نمایند. سود تقسیمی به سیاست سرمایه گذاری شرکت بستگی دارد. شرکت هایی که فرصت های رشد مناسبی دارند، سود را به عنوان یک منبع تامین مالی تلقی می کنند (سینایی و رضاییان، ۱۳۸۴). لانگ و لیتزن برگر[۱] (۱۹۸۹) و دیآنجولو و همکاران[۲] (۲۰۰۰) اعتقاد دارند که تئوری پیام رسانی و تئوری جریان های نقدی آزاد، تا حد زیادی قادر است تاثیر تقسیم سود بر ارزش شرکت را، در حالت وجود یا عدم فرصت های رشد توضیح دهد. تئوری پیام رسانی در این رابطه بر اساس تقارن اطلاعاتی بین مدیران و سرمایه گذاران است. همچنین لوپز و ویسنته[۳] (۲۰۱۰) درتئوری خود بیان می کنند که با فرض وجود تقارن اطلاعتی و در حالت وجود فرصت های رشد، تقسیم سود توسط شرکت می تواند باعث کاهش منابع داخلی، افزایش نیاز به منابع خارجی و در نهایت، کاهش ارزش شرکت شود. بنابراین انتظار می رود در حالت وجود فرصت های رشد بین سود تقسیمی و ارزش شرکت، رابطه منفی وجود داشته باشد.
۲-۳-۳- فرصت های رشد و ساختار مالکیت
تاثیر ساختار مالکیت بر روی ارزش شرکت بر گرفته از تضاد منافع بین سهامداران است. کورو[۴] (۲۰۰۲) اعتقاد دارد وقتی که سهامداران عمده درصد مناسبی از سهام را در اختیار داشته باشند، می توانند سیاست های خود را بر شرکت تحمیل و منافع خصوصی را جذب نمایند. هرگاه حقوق کلیه سهامداران به طور یکسان رعایت نشود، تمرکز مالکیت در دست عده ای از سهامداران عمده افزایش می یابد. بر این اساس سهامداران عمده بر خلاف سهامداران اقلیت، به منظور بهبود عملکرد بنگاه اقتصادی بر روی مدیران نظارت و کنترل بیشتری دارند. انتظار بر این است که بین ساختار مالکیت و ارزش شرکت رابطه غیرخطی به علت تاثیر مثبت نظارت و کنترل مدیریت و تاثیر منفی از طریق سلب مالکیت وجوه از سهامداران اقلیت وجود داشته باشد و همچنین، فرصت های رشد منافع خصوصی تاثیر معناداری بر این رابطه دارد.
[۱] . Lang and Litzenberger
[۲] . DeAngelo et al
[۳] . Lopez and Vecente
[۴] . Cuervo
۱) هدف از این تحقیق بررسی رابطه بین جریان نقدی آزاد در شرایط پایداری سود، با بازده سهام میباشد.
۲) هدف از این تحقیق بررسی رابطه بین جریان نقدی آزاد در شرایط وجود فرصت های رشد، با بازده سهام میباشد.
سوابق پژوهش
۲-۶-۱- پژوهشهای خارج از کشور
نظریه جریان نقدی آزاد به وسیله جنسن توسعه یافت. تحلیل نظری هزینههای نمایندگی نیز به وسیله او در خصوص جریان نقدی آزاد انجام گرفت. در این نظریه جریان نقدی آزاد عبارت اند از باقیمانده جریانهای نقدی پس از کسر وجوه نقد لازم برای پروژههایی که خالص ارزش فعلی آنها مثبت ارزیابی میشود. این پروژهها، طرحها(سرمایهگذاریها)ی بلند مدتی هستند که ارزش فعلی جریان نقدی ورودی مورد انتظار آنها بیش از ارزش فعلی جریان نقدی خروجی مورد انتظار از آنها است. نظریه جریان نقدی آزاد، رفتار شرکتهایی را توصیف میکند که با نظریه های اقتصادی قبلی قابل توجیه نبود. به زعم جنسن، شرکت های مولد جریان نقدی آزاد، باید وجوه خود را بجای سرمایه گذاری در طرحهای کم بازده (غیر سودآور) تسلیم مالکان کنند(جنسن، ۱۹۸۶). این پژوهش به بررسی فرصت های رشد و پایداری سود در ارزشگذاری جریان نقدی آزاد می پردازد و به تئوریهای مربوط استناد نموده است که به نمونه هایی از آن اشاره میشود.
چانگ و چارنگونگ[۱] (۱۹۹۸) در پژوهشی با عنوان فرصت های سرمایه گذاری و واکنش بازار به تصمیم گیری در مخارج سرمایه ای بیان کردند که شواهدی مبنی بر ارتباط جریان نقدی آزاد با افزایش قیمت سهام در حضور فرصت های رشد وجود دارد. لانگ و لیتزنبرگر[۲](۱۹۸۹) اثر جریان نقدی آزاد را مورد تایید قرار دادند، آنها به این نتیجه رسیدند که قیمت مثبت سهام با افزایش سود تقسیمی شرکتهای که فرصت سرمایه گذاری کمی دارند مرتبط است و با Q توبین اندازه گیری میشود.
هوول(۱۹۹۱) در تحقیقی فرضیه جریان نقدی آزاد که بوسیله جنسن(۱۹۸۶) ارائه شده بود را مورد بررسی قرار داد و آن را رد نمود. اولسن[۳] (۱۹۹۰) به بررسی و تلفیق تئوری ارزشگذاری مالی مدرن و روش های مرتبط با آن جهت ارزشگذاری شرکت ها می پردازد. اولسن در سال ۱۹۹۵، پژوهش خود در سال ۱۹۹۰ را گسترش داده و در مقاله ای با عنوان سود خالص، ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام و سود تقسیمی در ارزش گذاری حقوق صاحبان سهام، متغیرهای مذکور را بعنوان متغیرهای کنترلی در مدل ارزشگذاری (بر مبنای بازار) واحد تجاری معرفی می کند. پرفکت و پیترسون[۴] (۱۹۹۵) به بررسی تحقیق هوول(۱۹۹۱) پرداخته و به این نتیجه می رسند که نمی توان فرضیه جریان نقدی آزاد را رد کرد.
[۱] . Chung & Charoengong
[۲] . Lang & Litzenberger
[۳] . Ohlson
[۴] . Perfect & Peterson
۱) هدف از این تحقیق بررسی رابطه بین جریان نقدی آزاد در شرایط پایداری سود، با بازده سهام میباشد.
۲) هدف از این تحقیق بررسی رابطه بین جریان نقدی آزاد در شرایط وجود فرصت های رشد، با بازده سهام میباشد.