فرصت های رشد و ساختار سرمایه
تامین مالی از طریق بدهی، یکی از عوامل مهم تصمیم های سرمایه گذاری در سطح خرد و کلان است (سینایی و رضاییان، ۱۳۸۴). بدهی شرکت با فرض در دسترس بودن فرصت های رشد می تواند یک نقش دو طرفه در ارزش شرکت ایفا کند که این نقش را می توان از طریق چهار دیدگاه تئوری کسر سرمایه گذاری[۱]، سرمایه گذاری اضافی[۲]، نظریه سلسله مراتبی[۳]و نظریه توازی[۴] توضیح داد. دیدگاه کسر سرمایه گذاری نخستین بار از سوی مایرز (۱۹۷۷) مطرح شد و تاکید دارد که بالا بودن بدهی ها تاثیر منفی بر روی ارزش شرکت داشته، باعث تمایل مدیران به پروژه های سودآور سرمایه گذاری می شود (Myers, 1997). هرگاه شرکت دارای فرصت های رشد نباشد از تئوری سرمایه گذاری اضافی که رابطه نزدیکی با جریان نقدی آزاد دارد، استفاده می شود. این تئوری بر روی نتایج منفی بالا بودن میزان جریان نقدی تحت کنترل مدیران تاکید دارد و بیان می کند در این حالت بهتر است شرکت از طریق بدهی تامین مالی نماید تا محدودیت دسترسی به جریان نقدی برای مدیران شکل بگیرد در این حالت بین بدهی و ارزش شرکت رابطه مثبتی وجود دارد(Jensen, 1986).
بر اساس نظریه سلسله مراتبی، شرکت ها در تامین مالی مورد نیاز خود، سلسله مراتبی را طی می کنند. به عبارت دیگر، مدیران تامین مالی از محل منابع داخلی شرکت را به منابع خارجی شرکت ترجیح می دهند(Liang et al., 2009). یعنی شرکت ابتدا به سمت تامین مالی از منابع داخلی (سود انباشته) می رود و پس از آن اگر نیاز به تامین مالی خارجی باشد، ابتدا به سراغ بدهی های با ریسک ناچیز و پس از آن بدهی ریسکی و در نهایت به سراغ سهام می رود. طبق این نظریه بین فرصت های رشد و نسبت بدهی شرکت ها رابطه مستقیم وجود دارد. همچنین نظریه توازی از طریق ایجاد توازن بین منافع تامین مالی بوسیله بدهی و هزینه های ناشی از بدهی، به اهرم مالی بهینه ای دست یافت که ارزش شرکت را حداکثر کند(Viviani, 2008). طبق این نظریه بین فرصت های رشد و نسبت بدهی شرکت رابطه معکوس وجود دارد.
[۱] . underinvestment theory
[۲] . overinvestment theory
[۳] . Pecking Order Theory
[۴] . Trade-off Theory
۱) هدف از این تحقیق بررسی رابطه بین جریان نقدی آزاد در شرایط پایداری سود، با بازده سهام میباشد.
۲) هدف از این تحقیق بررسی رابطه بین جریان نقدی آزاد در شرایط وجود فرصت های رشد، با بازده سهام میباشد.