۳مفاهیم پایه و اساسی فرهنگ
۲-۱-۳-۱ ارزشها:
نوعی باورند که براساس آنها مشخص میشود چه چیز مطلوب و خوب است (مانند آزادی بیان) و چه چیزی نامطلوب و بد است (مانند تقلب)(فرنچ و بل، ۱۳۸۵، ۴۰).
۲-۱-۳-۲ فرهنگ[۱] :
واژهی فرهنگ از ریشهی لغوی فعل «کشت کردن» میباشد. در زیستشناسی، سلولها در محیط رشد مییابند. در مردمشناسی گاهی فرهنگ به روشهای زندگی که مردم در آن زندگی میکنند، اطلاق میگردد. در رفتار سازمانی عبارت فرهنگ در جنبههای محدودتری همچون ارزشها و اعتقادات و نگرش برنامهریزی شده، مورد استفاده قرار میگیرد (دیانا[۲]، ۱۹۹۵، ۲-۳).
تعاریف متعددى از فرهنگ ارائه شده است که متجاوز از ۱۶۰ تعریف است. یکى از اولین تعاریف نسبتاً جامع از فرهنگ درسال ۱۸۷۱ توسط تایلور[۳] ارائه شده است. این مردم شناس انگلیسى اعتقاد داشت که فرهنگ عبارت است از مجموعه پیچیدهاى از علوم، دانشها، هنرها، افکار، اعتقادات، قوانین و مقررات، آداب و رسوم، سنتها و به طور خلاصه کلیه آموختهها و عاداتى که یک انسان به عنوان عضو جامعه اخذ مىکند (ایرانزاده، ۱۹۹).
جدول (۲-۱): تعاریف متعدد فرهنگ از نظر متخصصان(محسنی،۱۳۷۵)
۱culture
[۲] Diana
۳Taylor
۱-۳-۱ اهداف اصلی پژوهش:
مطالعه و بررسی قدرت پیشگیری کننده عوامل فرهنگ سازمانی مدل هافستد از فساد اداری.
۱-۳-۲ اهداف جزئی پژوهش:
ارائه و تعیین راهکارها به مدیران در سازمان، جهت شناخت مقوله فساد اداری و تلاش در جهت اشاعه فرهنگ سازمانی متناسب در بین کارکنان سازمان به منظور پیشگیری از فساد اداری.