برنامه ریزی استراتژیک یک فرآیند تقریبا رسمی و خود اصلاح گرا می باشد که دربردارنده رویه هایی همچون: تعریف اهداف و ایجاد استراتژی هایی جهت کسب آن اهداف می باشد. یک استراتژی یک برنامه دراز مدتی از عمل می باشد که جهت کسب یک هدف خاص قالب بندی و ترسیم شده است. به طوری که آنرا از تاکتیک و یا عکس العمل های فوری با منابع قابل دسترس در یک سازمان متمایز ساخته است. در این راستا آبراهم لینکلن بیان کرده که اگر ما بتوانیم در ابتداء بدانیم که کجا قرار داریم، و همچنین به کجا قرار است که برویم، ما می توانیم تصمیم بگیریم که چه چیزی را جهت کسب اهداف مان انجام دهیم و چگونه آن ها را پیاده سازیم. نظر لینکلن به طور خلاصه عبارتست از اینکه برنامه ریزی استراتژیک یک بخشی از فرآیند مدیریتی است که یک سازمان را در حالت کلی آزمایش می کند و در نتیجه آن، سه نکته کلیدی را به صورت سوال از خود بروز می دهد که عبارتند از: ۱- ما امروز کجا قرار داریم ۲- به کجا و چه زمانی ما آرزو داریم که برویم ( به چه اهدافی و در طی چه دوره زمانی به آرزوهایمان می خواهیم برسیم) ۳- چگونه ما می توانیم از مبداءی که قرار داریم به آن مقصد مورد نظر برسیم( Baloch , 2008& Inam ). برنامه ریزی استراتژیک در داخل سازمان یک وظیفه ای از وظایف مدیریت استراتژیک می باشد که مسئول فراهم کردن یک مسیر کلی برای سازمان و یا یک مسیر خاص در محیط های خاص برای آن سازمان می باشد. مانند استراتژی بازاریابی، منابع انسانی، استراتژی های توسعه سازمانی، آرایش و طبقه بندی فناوری اطلاعات و استراتژی هائی که بسیار در تداوم فعالیت و کارایی دراز مدت یک سازمان مهم و اساسی می باشند.
Source: kaufman & et al , 2003” Strategic planning for success”
آن دسته برنامه های استراتژیکی موفق هستند که با مستنداتی کار کنند که شرح دهند کجا می خواهید بروید و چه تغیرات سودمندی می بایست ایجاد کنید تا به آنجا که می خواهید دست بیابید. برنامه ریزی استراتژیک به سازمانها اجازه می دهد که تصمیمات اساسی بگیرند که آنها را به توسعه چشم انداز آینده سازمان راهنمایی کند. نتیجه این تلاشها “برنامه ریزی استراتژیک” فعالیتهایی است که همه منابع را به سوی چشم انداز آینده هدایت می کند، برنامه ریزی استراتژیک می بایست هم عملی و هم انعطاف پذیر باشد ونیز راهنمای تصمیمات روزانه باشد. از جمله فوایدی که برنامه ریزی استراتژیک دارد می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
و نیز می بایست اشاره گردد که از مهمترین خواص برنامه ریزی استراتژیک هادی بودن آن است به این صورت که مسیر فعالیتها و عملیات سازمان را مشخص می سازد و همچنین مخاطرات را در تصمیم گیری کاهش
می دهد(الوانی،۱۳۸۷،۶۵).
برنامه ریزی استراتژیک بر اساس گفته هایی بر پایه سه جزء اساسی به شرح زیر می باشد:
هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی میزان تفکر استراتژیک مدیران بانک تجارت و تاثیر آن بر عولمل ایجاد کننده مزیت رقابتی (منبع محور) بانک تجارت می باشد.در راستای این هدف،اهداف زیر نیز دنبال می شود:
۱-بررسی و تعیین میزان تاثیر تفکر استراتژیک و ابعاد آن بر عامل شایستگیهای منحصربه فرد ایجاد مزیت رقابتی در بانک تجارت.
۲-بررسی و تعیین میزان تاثیر تفکر استراتژیک و ابعاد آن بر عامل ماندگاری و دوام(قابلیت پایداری) ایجاد مزیت رقابتی در بانک تجارت.
۳-بررسی و تعیین میزان تاثیر تفکر استراتژیک و ابعاد آن بر عامل قابلیت حفظ ایجاد مزیت رقابتی در بانک تجارت.
۴-بررسی و تعیین میزان تاثیر تفکر استراتژیک و ابعاد آن بر عامل فرصت شناسی/ وقت شناسی ایجاد مزیت رقابتی در بانک تجارت.
و هدف کابردی تحقیق حاضر عبارت است از
ارائه پیشنهادهایی به منظور ارتقاء میزان تفکر استراتژیک مدیران بانک تجارت جهت ایجاد و تقویت عوامل ایجادکننده مزیت رقابتی (منبع محور) .