برنامه ریزی استراتژیک به طور چشمگیر از اوایل ۱۹۷۰ رشد و توسعه یافته است. و همچنین با حفظ کاستی های ایده های ابتدایی خود، به مرور زمان در قالب یک سیستم کارا و پویا تکامل یافته است. تغییرات مهمی که بنابه این دیدگاه وجود دارند عبارتند از: ایجاد تغیر در مسئولیت پذیری برنامه ها از طرف کارکنان به طرف مدیران خطی تمرکز زدایی از طرف مدیران به طرف سایر بخش های تجاری و واحدهای طبقه بندی شده یک سازمان- توجه بیشتر به طرف تغییرات محیطی و فرهنگی سازمان- انتخاب گلچینی از تکنیک های برنامه ریزی پیچیده- وتوجه بیشتر به آداب و رسوم و فرهنگ یک سازمان به عنوان واقعیت های کارهای اساسی. در ارتباط با این، دیدگاه سنتی دیگری وجود دارد که بحث می کند که برنامه ریزی استراتژیک می تواند در همه بخش های یک سازمان مفید گردد اگر، در قالب یک سیاست مناسب و صحیح اجرا گردد به طوری که تمام مدیران به طور سلسله وار درگیر مسئله کرده و واحدهای تجاری را در قالب ساختارهای سازمانی به طور صریح و صحیح توجیح کنند و همچنین یک سری مراحل صریح و واضح در همه بخش های یک سازمان با ترکیب کردن طرح ها با کنترل های سازمانی دیگر داشته باشند.
هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی میزان تفکر استراتژیک مدیران بانک تجارت و تاثیر آن بر عولمل ایجاد کننده مزیت رقابتی (منبع محور) بانک تجارت می باشد.در راستای این هدف،اهداف زیر نیز دنبال می شود:
۱-بررسی و تعیین میزان تاثیر تفکر استراتژیک و ابعاد آن بر عامل شایستگیهای منحصربه فرد ایجاد مزیت رقابتی در بانک تجارت.
۲-بررسی و تعیین میزان تاثیر تفکر استراتژیک و ابعاد آن بر عامل ماندگاری و دوام(قابلیت پایداری) ایجاد مزیت رقابتی در بانک تجارت.
۳-بررسی و تعیین میزان تاثیر تفکر استراتژیک و ابعاد آن بر عامل قابلیت حفظ ایجاد مزیت رقابتی در بانک تجارت.
۴-بررسی و تعیین میزان تاثیر تفکر استراتژیک و ابعاد آن بر عامل فرصت شناسی/ وقت شناسی ایجاد مزیت رقابتی در بانک تجارت.
و هدف کابردی تحقیق حاضر عبارت است از
ارائه پیشنهادهایی به منظور ارتقاء میزان تفکر استراتژیک مدیران بانک تجارت جهت ایجاد و تقویت عوامل ایجادکننده مزیت رقابتی (منبع محور) .